تعاریف متعددی توسط دانشمندان برای كویر ارایه شده که عمدتاً میتوان بر دشواری رویش گیاهی به عنوان ویژگی مشترک تمامی كویرها یا بیابانهای واقعی زمین تأکید کرد؛ به سخنی دیگر، كویر پهنهای است که در آن «حیات گیاهی» با بدترین شرایط برای بقای خویش مواجه است و کمترین توان تولید را در مقایسه با سایر رویشگاهها دارد.
دو واژه کویر و بیابان در اصطلاح عمومی، اغلب مترادف یکدیگر بکار میروند، اما از دیدگاه علمی متفاوت میباشند.
کویر یا «پلایا»، در واقع سیر قهقرائی بیابان است که در اثر تجمع سیلابها، تبخیر فوقالعاده زیاد سطحی و بر جای ماندن املاح قلیایی نهایتا به صورت زمینهای دارای پوشش سفید نمکی، نمایان میشود. بر حسب میزان حمل مواد محلول و معلق، توسط سیلابها و هرزابهای حوضههای آبخیز ارتفاعات مشرف به نقاط پست بیابانی (كه معمولا توام با املاح قلیائی فراوانی میباشد) چالههای تدفینی بزرگ یا کوچک در آن شکل میگیرد.
این گونه سیلابها در مسیر حرکت خود، ممکن است از ساختارهای مختلف زمینشناسی ( مانند ساختارهای گچی، قلیایی و آهکی) عبور نموده و نتیجتا در اثر شستشو و فرسایش مواد، املاح را با خود به چالههای تدفینی هدایت مینمایند. بدنبال این عمل، تبخیر سطحی آب موجود، منجر به باقی گذاردن املاح (مخصوصا در سطحالارض) میشود. بنابراین خاک اشباع از املاح شده و امکان زیست را از گیاهان سلب میکند به همین ترتیب کویر توسعه و گسترش یافته و هر روز بر دامنه آن افزوده میگردد.
کویرها، فاقد حیات بیولوژیک بوده در صورتی که بیابانها، دارای پوشش گیاهی ضعیف میباشد و این پوشش گیاهی بسته به شدت محدودیتهای اکولوژیکی، ممکن است فقیر تا بسیار فقیر از پوشش گیاهی باشد.
تخریب شیمیایی در كویر به علت کمی رطوبت بندرت انجام میگیرد. از این جهت بیشتر قطعات و ذرات کانیها و همچنین سنگها در كویر دستخوش تغییرات شیمیایی نشدهاند. از انواع تخریبهای فیزیکی که در كویر انجام میگیرد، میتوان عمل نیروی ثقل (گرانشی)، انرژی باد و تغییرات درجه حرارت را نام برد که از جمله عوامل موثر در تخریب مکانیکی هستند.
تغییرات درجه حرارت سبب انبساط و انقباض سنگها شده و باعث تخریب آنها میگردد. عدم وجود پوشش گیاهی در كویر موجب میشود که مواد حاصل از تخریب بوسیله باد به سهولت جابجا و پراکنده شود. گرچه باد از نظر فرسایش، از آب به مراتب دارای اهمیت کمتری است. ولی نقش مهمی را در فرسایش كویر به عهده دارد. در مناطق خشک که رسوبات تخریبی و سست توسط هیچ پوشش گیاهی محافظت نمیشوند، بادها به آسانی مواد را از جایی برداشته و در جایی دیگر انباشته میسازند. در نتیجه باد علاوه بر عمل حمل و نقل، عمل تخریب و رسوبگذاری را نیز انجام میدهد.
حمل مواد بوسیله باد
باد قادر است ذرات موجود در سطح زمین را برداشته و با خود تا مسافتی حمل نماید. میزان حمل، مقدار جابجایی و سرعت ته نشست مواد بستگی مستقیم به قدرت (سرعت) باد و قطر ذرات دارد. یعنی هرچه سرعت باد بیشتر باشد میتواند ذرات را به ارتفاع بیشتر و به فاصله دورتر ببرد و همچنین دانههای درشتتری را با خود حمل کند.
برای به حرکت در آوردن ذرات خشک سرعت کمتری لازم است تا ذرات مرطوب. بنابراین در صحراهای خشک به علت نبودن رطوبت و پوشش گیاهی حمل مواد بوسیله باد خیلی بهتر و سریعتر انجام میگیرد. سرعت باد با نزدیک شدن به سطح زمین (در اثر ایجاد اصطکاک) کم گشته ولی با دور شدن از سطح زمین به میزان سرعت آن افزوده میشود.
سایش بادی
سایش یکی از آثار بسیار جالب توجه فرسایشی بادی میباشد که در سنگها ظاهر میشود و در آن سطوح سنگها در دوره طولانی تحت اثر باد سائیده میشود. ذراتی که توسط باد حمل میشوند پس از برخورد با موانعی که بر سر راه آنها وجود دارد موجب سایش آنها میشود . این عمل كه در نزدیک سطح زمین و توسط ذرات ماسه انجام میگیرد به سایش ماسهای معروف است. قطعه سنگها، ساختمانها و موانع دستساز انسان تحت تاثیر این نوع فرایند قرار میگیرند.
اگر سطح سنگ از کانیهای با سختی یکسان تشکیل شده باشد سطح آن صاف و صیقلی میشود. ولی اگر دارای کانیهای با سختی متفاوت باشد سطح آن خراشیده یا نقطه نقطه میشود. اگر سنگ به هر دلیلی از چند جهت تحت تاثیر سایش قرارگیرد دارای چند سطح صاف با گوشههای نوک تیز میشود که به آن بادساب میگویند.اگر موانع سنگی منفرد در مسیر باد دارای جنس متفاوت با سختی متفاوت باشند باعث بوجود آمدن اشکالی ستونی، مانند قارچها یا سندان کفاشی میشود.
اشکال ناشی از عمل سایش
دشت ریگی یا رگ
در مناطق فاقد پوشش گیاهی بادبُردگی باعث برداشت ذرات ریز و قابل حمل میشود و ذرات درشتتر بر جای میمانند، که به آن دشت ریگی میگویند.
حفره و فرورفتگی
در بعضی بیابانها باد حفرهها و فرورفتگیهایی ایجاد میکند. ژئومورفولوژیستها معتقدند این پدیده در اثر فرسایش بادی بوجود میآید. حفرهها اغلب کم عمق و در جهت باد غالب قراردارند.
یاردانگ
فرسایش بادی در بعضی مناطق صحرایی موجب تشکیل شیارها و فرو رفتگیهای طویل و نسبتا عمیقی در رسوبات نرم میشود که این شیارها را بادکند و به دیوارهای میان آنها یاردانگ میگویند. امتداد شیارها معمولاً در جهت بادهای اصلی منطقه است. ممكن است ارتفاع یاردانگها به دهها متر و طول آنها به کیلومترها برسد. محققین معتقدند ایجاد یاردانگها نتیجه دخالت فرسایش آبی_ بادی است.
در لوت گستره بسیاری از یاردانگ دیده میشود. به طوری که 4 درصد کل كویر لوت را شامل میشود. تحولات چاله لوت در دوران چهارم زمینشناسی واقع شده که در این دوره عامل فرسایش بادی _ آبی باعث تغییر حوزه و اشکال مورفولوژی موجود در آن به خصوص یاردانگها گشته است (اشتوکلین، یوان و همکاران،1352)، و عوامل اقلیمی نیز در پیداش عارضهها موثر بوده است(Krinsley 1970 و معتمد,1367).
تخت دیو
گاهی باد مواد نرمی را که در زیر تخته سنگها قرار گرفتهاند تخریب نموده و با خود حمل میکند و در نتیجه پدیده قارچ مانندی بوجود میآید که اصطلاحاً به آن تخت دیو میگویند.
فرسایش لانه زنبوری
برخورد مداوم بادهای قوی و دائمی که ذرات ماسه همراه دارند بر روی صخرهها و یا سنگهایی که در سطح زمین بخصوص در نقاط خشک و نیمهخشک قرار دارند باعث میگردد که بتدریج این سنگها فرسایش حاصل کنند و نوعی فرسایش لانهزنبوری از خود نشان دهند.
اشکال تراکمی باد
باد ذراتی را که با خود حمل میکند، سرانجام به علت از دست دادن قدرت حمل خود یا برخورد با موانع موجود در سر راه خود، برجای میگذارد. نتیجه این عمل بوجود آمدن اشکال متفاوتی است. تپههای ماسهای از بارزترین اشکال تراکمی بادها هستند. در ذیل پارهای از آنها ذکر شده است. به منطقه وسیعی که از تپههای ماسهای گوناگون پوشیده شده باشد ارگ میگویند.
تپههای شنی (Dunea)
باد معمولا ماسهها را به شکل تپه یا رشته تپههای ماسهای در سطح زمین برجای میگذارد که به آنها اصطلاحا تپههای شنی یا دونها اطلاق میشود. طرز تشکیل دونها بدین صورت است که ماسههایی که بوسیله باد در سطح زمین در حرکت هستند، پس از رسیدن به موانعی در سر راه خود از قبیل گیاهان، قطعات سنگ و یا عوارض طبیعی دیگر، سرعت باد کاهش یافته و در نتیجه ذرات ماسه از حرکت متوقف میشود. این ذرات در اطراف موانع انباشته شده و بتدریج به مقدار آنها افزوده میشود.
شرط اساسی برای تشکیل تپههای ماسهای وجود باد و مقدار کافی ماسههای قابل انتقال توسط باد است. در دو طرف تپههای ماسهای دو شیب متفاوت دیده میشود. دامنهای که به طرف باد است دارای شیب ملایم تر در حدود 5 تا 15 درجه میباشد و دامنه عکس جهت باد دارای شیب تندتر در حدود 20 تا 25 درجه میباشد.
تپههای ماسهای پس از تشکیل در جهت حرکت باد جابجا میشوند. به این ترتیب که باد ذرات ماسه را از سمت مقابل خود به طرف بالا و جلو میراند و پس از رسیدن به قله (نقطه قرار) در سمت دیگر به پایین میافتد. تکرار این عمل به تدریج موجب جابجایی تپه میشود. این جابجایی گاهی به 10 تا20 متر در سال میرسد. در سطح تپههای ماسهای برجستگیهایی دیده میشود که به آن اثر موجی میگویند.
ارتفاع تپههای شنی متغیر میباشد و به ندرت از ٢٠ متر تجاوز میکند ولی گاهی از اوقات ارتفاع آنها زیاد شده و به ١٠٠ متر نیز میرسد. برای مثال ارتفاع تپههای شنی شرق کویر لوت گاهی اوقات به بیش از ١٠٠متر نیز میرسد. جنس تپههای شنی اغلب از کوارتز است ولی گاهی گچ، آهک، رس، خاکسترهای آتشفشانی و مواد دیگر، در آنها دیده میشود. وجود این مواد در تپههای شنی حاکی از فراوانی آنها در محل است.
انواع تپههای شنی
شکل تپههای شنی متفاوت است و از این جهت آنها را برحسب شکل و چگونگی تشکیلشان به دستههای مختلف تقسیم میکنند که مهمترین آنها عبارتند از :
برخان: این دسته از تپههای شنی هلالی شکل بوده و به صورت متقارن یا غیرمتقارن دیده میشود. دارای دو گوشه تیز میباشند که جهت باد را نشان میدهند. قسمت کوژ این تپهها در جهت باد و کاو آن در جهت مقابل باد است. برخان در مناطقی که جهت باد همیشه ثابت است تشکیل میگردد. این نوع تپهها متحرک بوده و هرچه کوچکتر باشند مقدار جابجایی آنها بیشتر میباشد.
اگر یک یا چند برخان در کنار یکدیگر تشکیل شود، برخانهای عرضی تشکیل میشود. در این نوع تپهها جهت باد غالب منطقه عمود بر محور تپهها است. اگر یکی از بازوها به علت تغییر باد غالب یا بادهای فرعی توسعه یابد و رشد نماید یک تپه طولی تشکیل می شود که محور تپه موازی باد غالب منطقه است.
سیف به معنی شمشیر كه نام آن از زبان مردم محلی در صحرای سینا گرفته شده، تپه ماسهای کشیده است. نوک آن تیزو انتهای آن مدور است. دامنه مخالف باد دارای شیب تندتری نسبت به دامنه رو به باد دارد. قسمت پیشانی آن مثلثی با یالهای تیز و گاهی قوسی شکل است.
سیلك: سیلکها از اتصال سیفها و به صورت خطوط موج داری بوجود میآید و تشکیل آن بستگی به باد غالب منطقه دارد. شکل کلی آنها دندانهدار و مارپیچی است.
تپههای شنی طولی: تپههای شنی طولی که به آنها دون ریسمانی نیز گفته میشود، تپههای باریکی هستند که به شکل رشتههای طویل دیده میشوند و طول آنها نیز در امتداد جهت باد قرار گرفته است. طول این تپهها گاهی به ٨٠تا ١٠٠کیلومتر و ارتفاع آنها به ٥٠ تا ١٠٠ متر نیز میرسد.
تپههای شنی عرضی: این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و جهت باد نیز ثابت است به شکل رشتههایی از تپه های شنی که متصل به هم (معمولا از اتصال چند برخان که امتداد آنها عمود بر جهت باد است) تشکیل میشوند.
تپههای شنی درهم: به تپههایی که به علت تغییر دائمی جهت باد دارای هیچ نوع فرم و شکل شخصی نمیباشند اطلاق میگردد.
قورد یا هرمهای ماسهای: قوردها نتیجه تجمع برخانها و سیفها هستند. برخانها و سیفها در جهات مختلف به تدریج به یک نقطه متوجه میشوند و در نتیجه، عوامل و موانع گوناگون از پیشرفت آنها جلوگیری مینماید، در این حالت تپههای ماسهای در اثر بادهای مسلط، تشکیل توده عظیمی را میدهد که همان قورد است .ارتفاع این تپهها بلندتر از سایر تپهها است .
تپههای ستارهای: دارای سطوح لغزشی متعدد هستند که در نتیجه وزش بادهای از چند جهت حاصل شدهاند. این تپهها عموما دارای یک برجستگی بلند در وسط و سه یا تعداد بیشتری بازوی شعاعی در اطراف هستند.
ریپل مارک (Ripple Marke)
ریپل مارکها اشکال موجی هستند که معمولا در سطوح صاف ماسهها بوجود میآیند. ریپل مارک در اثر فعالیت امواج آب و یا باد بوجود میآید و اغلب در سطح تپههای شنی صحراها و یا ماسهای کنار دریا تشکیل میشوند. اندازه و دامنه و طول ریپل مارکها بستگی به سرعت و شدت باد و یا امواج آب دارد.
علت ایجاد ریپل مارکها اختلاف جهش دانهها به هنگام عمل حمل و نقل میباشد، زیرا در جهت مقابل باد ذرات ماسه بیشتر تحت اثر قدرت باد قرار میگیرد و به حرکت در میآیند و در سطح مخالف که دارای شب بیشتری است سقوط میکنند. ریپل مارکهای نامتقارن در مقطع مانند تپههای شنی، شکل نامتقارنی دارند. یعنی یک طرف آن دارای شیب کم (Luv) و طرف دیگر دارای شیب بیشتری (Lee) است.
لُس(Loess)
یکی دیگر از رسوباتی که بوسیله باد گذاشته میشود لس است. لسها از ته نشست موادی که به صورت شناور در باد حمل میشوند بوجود میآیند. دو نوع لس در طبعیت وجود دارد یکی لسهای واقعی است که از واکنشهای یخچالی و حمل باد با رخساره قبل از یخچالی بدست میآید و دیگر لسهای بیابانی که منشاء آنها کاملا مشخص نیست. لسهای یخچالی از قطعات کوارتزدار زمینهای یخچالی حاصل و به وسیله جریانهای رودخانهای _یخچالی به طرف دشتهای پائین حمل شدهاند سپس به وسیله وزش بادهای طوفانی به طرف بیرون از پهنه یخی حرکت کرده و رسوبات وسیعی را تولید میکند.
لسها فاقد لایهبندی و سیمان میباشند ولی وجود ذرات خیلی ریز و گوشهدار در آن موجب چسبندگی دانهها به یکدیگر میشود. تا حدی که اگر رسوبات لسی به صورت قائم نیز بریده شوند هیچگونه ریزشی در آنها ایجاد نمیشود. رنگ لسها به علت اکسیده شدن کانیهای آهندار موجود در این رسوبات زرد و یا قهوهای میباشد.
لسها از ذرات کانی به خصوص كوارتز، فلدسپات، میكا، كلسیت، دولومیت و گاهی اوقات هم مواد رسی تشکیل شده است که اغلب این ذرات گوشهدار بوده و قطر آنها بین 03/0 تا 04/0 میلیمتر است. در اثر تخریب لس، بخصوص سطح خارجی آن، مواد آهکی شسته شده (چون اکثرا لس با آهک دیده میشود) و باعث ایجاد اشکال کروی نامنظم (نودول) در لسها میشوند که به این اشکال حاصله عروسکهای لسی یا Loess nudule میگویند.
نبکا یا تل نباتی
در جاهایی که سطح آبهای زیرزمینی بالا است و موجب رویش گیاهان شده است، انباشت ماسه در پناه گیاهان انجام میگیرد که به صورت نبکا یا تل نباتی ظاهر میشود. این پدیده در پناه گیاهان نمکدوست و خشکیدوستی که توان به دام انداختن ماسه را داشته باشد شکل میگیرد و به نام همان گیاه نامیده میشود. علاوه بر ماسههای روان مواد ریز مانند سیلت و ذرات نمک و گچ میتوانند به صورت نبکا ظاهرشوند. بزرگترین نبکا در ایران در مغرب دشت لوت و متراکمترین آنها در دشت جازموریان دیده میشود.
ورنی صحرا
ورنی پوستهای از ترکیبات آهنی است که در اثر نیروی کاپیلاریته در روی سنگها ظاهر میشود. بواسطه ترکیبات آهن، رنگ آنها تیره است و در اثر عمل سایش باد، صیقلی شده و نهایتا در مقابل باد و ذرات شن و ماسهی همراه آن مقاوم میشود. در اثر سایش باد در مناطق خشک قلوه سنگها را صیقل داده و سطوحی در آنها ایجاد میکند که به این قلوه سنگها
ویندکانتر میگویند.