نوشته شده توسط : محمد

 

تعاریف متعددی توسط دانشمندان برای كویر ارایه شده که عمدتاً می­توان بر دشواری رویش گیاهی به عنوان ویژگی مشترک تمامی كویرها یا بیابان­های واقعی زمین تأکید کرد؛ به سخنی دیگر، كویر پهنه­ای است که در آن «حیات گیاهی» با بدترین شرایط برای بقای خویش مواجه است و کمترین توان تولید را در مقایسه با سایر رویشگاه­ها دارد. 

 

دو واژه کویر و بیابان در اصطلاح عمومی، اغلب مترادف یکدیگر بکار می‌روند، اما از دیدگاه علمی متفاوت می‌باشند.

کویر یا «پلایا»، در واقع سیر قهقرائی بیابان است که در اثر تجمع سیلاب‌ها، تبخیر فوق‌العاده زیاد سطحی و بر جای ماندن املاح قلیایی نهایتا به صورت زمین‌های دارای پوشش سفید نمکی، نمایان می‌شود. بر حسب میزان حمل مواد محلول و معلق، توسط سیلاب‌ها و هرزاب‌های حوضه‌های آبخیز ارتفاعات مشرف به نقاط پست بیابانی (كه معمولا توام با املاح قلیائی فراوانی می‌باشد) چاله‌های تدفینی بزرگ یا کوچک در آن شکل می‌گیرد.

 

این گونه سیلا‌ب‌ها در مسیر حرکت خود‌، ممکن است از ساختارهای مختلف زمین‌شناسی ( مانند ساختارهای گچی‌، قلیایی و آهکی) عبور نموده و نتیجتا در اثر شستشو و فرسایش مواد‌، املاح را با خود به چاله‌های تدفینی هدایت می‌نمایند. بدنبال این عمل‌، تبخیر سطحی آب موجود‌، منجر به باقی گذاردن املاح (مخصوصا در سطح‌الارض) می‌شود. بنابراین خاک اشباع از املاح شده و امکان زیست را از گیاهان سلب می‌کند به همین ترتیب کویر توسعه و گسترش یافته و هر روز بر دامنه آن افزوده می‌گردد.

 

کویرها، فاقد حیات بیولوژیک بوده در صورتی که بیابان‌ها، دارای پوشش گیاهی ضعیف می‌باشد و این پوشش گیاهی بسته به شدت محدودیت‌های اکولوژیکی، ممکن است فقیر تا بسیار فقیر از پوشش گیاهی باشد.

 

تخریب شیمیایی در كویر به علت کمی رطوبت بندرت انجام می‌گیرد. از این جهت بیشتر قطعات و ذرات کانی‌ها و همچنین سنگ‌ها در كویر دستخوش تغییرات شیمیایی نشده‌اند. از انواع تخریب‌های فیزیکی که در كویر انجام می‌گیرد، می‌توان عمل نیروی ثقل (گرانشی)، انرژی باد و تغییرات درجه حرارت را نام برد که از جمله عوامل موثر در تخریب مکانیکی هستند.

 

تغییرات درجه حرارت سبب انبساط و انقباض سنگ‌ها شده و باعث تخریب آنها می‌گردد. عدم وجود پوشش گیاهی در كویر موجب می‌شود که مواد حاصل از تخریب بوسیله باد به سهولت جابجا و پراکنده شود. گرچه باد از نظر فرسایش، از آب به مراتب دارای اهمیت کمتری است. ولی نقش مهمی را در فرسایش كویر به عهده دارد. در مناطق خشک که رسوبات تخریبی و سست توسط هیچ پوشش گیاهی محافظت نمی‌شوند، بادها به آسانی مواد را از جایی برداشته و در جایی دیگر انباشته می‌سازند. در نتیجه باد علاوه بر عمل حمل و نقل، عمل تخریب و رسوب‌گذاری را نیز انجام می‌دهد.

 

حمل مواد بوسیله باد

باد قادر است ذرات موجود در سطح زمین را برداشته و با خود تا مسافتی حمل نماید. میزان حمل، مقدار جابجایی و سرعت ته نشست مواد بستگی مستقیم به قدرت (سرعت) باد و قطر ذرات دارد. یعنی هرچه سرعت باد بیشتر باشد می‌تواند ذرات را به ارتفاع بیشتر و به فاصله دورتر ببرد و همچنین دانه‌های درشت‌تری را با خود حمل کند.

 

برای به حرکت در آوردن ذرات خشک سرعت کمتری لازم است تا ذرات مرطوب. بنابراین در صحراهای خشک به علت نبودن رطوبت و پوشش گیاهی حمل مواد بوسیله باد خیلی بهتر و سریعتر انجام می‌گیرد. سرعت باد با نزدیک شدن به سطح زمین (در اثر ایجاد اصطکاک) کم گشته ولی با دور شدن از سطح زمین به میزان سرعت آن افزوده می‌شود.

 

سایش بادی

سایش یکی از آثار بسیار جالب توجه فرسایشی بادی می‌باشد که در سنگ‌ها ظاهر می‌شود و در آن سطوح سنگ‌ها در دوره طولانی تحت اثر باد سائیده می‌شود. ذراتی که توسط باد حمل می‌شوند پس از برخورد با موانعی که بر سر راه آنها وجود دارد موجب سایش آنها می‌شود . این عمل كه در نزدیک سطح زمین و توسط ذرات ماسه انجام می‌گیرد به سایش ماسه‌ای معروف است. قطعه‌ سنگ‌ها، ساختمان‌ها و موانع دست‌ساز انسان تحت تاثیر این نوع فرایند قرار می‌گیرند.

 

اگر سطح سنگ از کانی‌های با سختی یکسان تشکیل شده باشد سطح آن صاف و صیقلی می‌شود. ولی اگر دارای کانی‌های با سختی متفاوت باشد سطح آن خراشیده یا نقطه نقطه می‌شود. اگر سنگ به هر دلیلی از چند جهت تحت تاثیر سایش قرارگیرد دارای چند سطح صاف با گوشه‌های نوک تیز می‌شود که به آن بادساب می‌گویند.اگر موانع سنگی منفرد در مسیر باد دارای جنس متفاوت با سختی متفاوت باشند باعث بوجود آمدن اشکالی ستونی، مانند قارچ‌ها یا سندان کفاشی می‌شود.

 

اشکال ناشی از عمل سایش

دشت ریگی یا رگ

در مناطق فاقد پوشش گیاهی بادبُردگی باعث برداشت ذرات ریز و قابل حمل می‌شود و ذرات درشت‌تر بر جای می‌مانند، که به آن دشت ریگی می‌گویند.

 

حفره و فرورفتگی

در بعضی بیابان‌ها باد حفره‌ها و فرورفتگی‌هایی ایجاد می‌کند. ژئومورفولوژیست‌ها معتقدند این پدیده در اثر فرسایش بادی بوجود می‌آید. حفره‌ها اغلب کم عمق و در جهت باد غالب قراردارند.

 

یاردانگ

فرسایش بادی در بعضی مناطق صحرایی موجب تشکیل شیارها و فرو رفتگی‌های طویل و نسبتا عمیقی در رسوبات نرم می‌شود که این شیارها را بادکند و به دیوارهای میان آنها یاردانگ می‌گویند. امتداد شیارها معمولاً در جهت بادهای اصلی منطقه است. ممكن است ارتفاع یاردانگ‌ها به ده‌ها متر و طول آنها به کیلومترها برسد. محققین معتقدند ایجاد یاردانگ‌ها نتیجه دخالت فرسایش آبی‌_ بادی است.

 

در لوت گستره بسیاری از یاردانگ دیده می‌شود. به طوری که 4 درصد کل كویر لوت را شامل می‌‌شود. تحولات چاله لوت در دوران چهارم زمین‌شناسی واقع شده که در این دوره عامل فرسایش بادی _ آبی باعث تغییر حوزه و اشکال مورفولوژی موجود در آن به خصوص یاردانگ‌ها گشته است (اشتوکلین، یوان و همکاران،1352)، و عوامل اقلیمی نیز در پیداش عارضه‌ها موثر بوده است(Krinsley 1970 و معتمد,1367).

 

تخت دیو

گاهی باد مواد نرمی را که در زیر تخته سنگ‌ها قرار گرفته‌اند تخریب نموده و با خود حمل می‌کند و در نتیجه پدیده قارچ مانندی بوجود می‌آید که اصطلاحاً به آن تخت دیو می‌گویند.

 

فرسایش لانه‌ زنبوری

برخورد مداوم بادهای قوی و دائمی که ذرات ماسه همراه دارند بر روی صخره‌ها و یا سنگ‌هایی که در سطح زمین بخصوص در نقاط خشک و نیمه‌خشک قرار دارند باعث می‌گردد که بتدریج این سنگ‌ها فرسایش حاصل کنند و نوعی فرسایش لانه‌زنبوری از خود نشان دهند.

 

اشکال تراکمی باد

باد ذراتی را که با خود حمل می‌کند، سرانجام  به علت از دست دادن قدرت حمل خود یا  برخورد با موانع موجود در سر راه خود، برجای می‌گذارد. نتیجه این عمل بوجود آمدن اشکال متفاوتی است. تپه‌های ماسه‌ای از بارزترین اشکال تراکمی بادها هستند. در ذیل پاره‌ای از آنها ذکر شده است. به منطقه وسیعی که از تپه‌های ماسه‌ای گوناگون پوشیده شده باشد ارگ می‌گویند.


تپه‌های شنی (Dunea)

باد معمولا ماسه‌ها را به شکل تپه یا رشته تپه‌های ماسه‌ای در سطح زمین برجای می‌گذارد که به آنها اصطلاحا تپه‌های شنی یا دون‌ها اطلاق می‌شود. طرز تشکیل دون‌ها بدین صورت است که ماسه‌هایی که بوسیله باد در سطح زمین در حرکت هستند، پس از رسیدن به موانعی در سر راه خود از قبیل گیاهان، قطعات سنگ و یا عوارض طبیعی دیگر، سرعت باد کاهش یافته و در نتیجه ذرات ماسه از حرکت متوقف می‌شود. این ذرات در اطراف موانع انباشته شده و بتدریج به مقدار آنها افزوده می‌شود.

 

شرط اساسی برای تشکیل تپه‌های ماسه‌ای وجود باد و مقدار کافی ماسه‌های قابل انتقال توسط باد است. در دو طرف تپه‌های ماسه‌ای دو شیب متفاوت دیده می‌شود. دامنه‌ای که به طرف باد است دارای شیب ملایم تر در حدود 5 تا 15 درجه می‌باشد و دامنه عکس جهت باد دارای شیب تندتر در حدود 20 تا 25 درجه می‌باشد.

 

تپه‌های ماسه‌ای پس از تشکیل در جهت حرکت باد جابجا می‌شوند. به این ترتیب که باد ذرات ماسه را از سمت مقابل خود به طرف بالا و جلو می‌راند و پس از رسیدن به قله (نقطه قرار) در سمت دیگر به پایین می‌افتد. تکرار این عمل به تدریج موجب جابجایی تپه می‌شود. این جابجایی گاهی به 10 تا20 متر در سال می‌رسد. در سطح تپه‌های ماسه‌ای برجستگی‌هایی دیده می‌شود که به آن اثر موجی می‌گویند.

 

ارتفاع تپه‌های شنی متغیر می‌باشد و به ندرت از ٢٠ متر تجاوز می‌کند ولی گاهی از اوقات ارتفاع آنها زیاد شده و به ١٠٠ متر نیز می‌رسد. برای مثال ارتفاع تپه‌های شنی شرق کویر لوت گاهی اوقات به بیش از ١٠٠متر نیز می‌رسد. جنس تپه‌های شنی اغلب از کوارتز است ولی گاهی گچ، آهک، رس، خاکسترهای آتشفشانی و مواد دیگر، در آنها دیده می‌شود. وجود این مواد در تپه‌های شنی حاکی از فراوانی آنها در محل است.

 

انواع تپه‌های شنی

شکل تپه‌های شنی متفاوت است و از این جهت آنها را برحسب شکل و چگونگی تشکیل‌شان به دسته‌های مختلف تقسیم می‌کنند که مهم‌ترین آنها عبارتند از :

برخان: این دسته از تپه‌های شنی هلالی شکل بوده و به صورت متقارن یا غیرمتقارن دیده می‌شود. دارای دو گوشه تیز می‌باشند که جهت باد را نشان می‌دهند. قسمت کوژ این تپه‌ها در جهت باد و کاو آن در جهت مقابل باد است. برخان در مناطقی که جهت باد همیشه ثابت است تشکیل می‌گردد. این نوع تپه‌ها متحرک بوده و هرچه کوچکتر باشند مقدار جابجایی آنها بیشتر می‌باشد.

 

اگر یک یا چند برخان در کنار یکدیگر تشکیل شود، برخان‌های عرضی تشکیل می‌شود. در این نوع تپه‌ها جهت باد غالب منطقه عمود بر محور تپه‌ها است. اگر یکی از بازوها به علت تغییر باد غالب یا بادهای فرعی توسعه یابد و رشد نماید یک تپه طولی تشکیل می شود که محور تپه  موازی باد غالب منطقه است.

 

سیف به معنی شمشیر كه نام آن از زبان مردم محلی در صحرای سینا گرفته شده، تپه ماسه‌ای کشیده است. نوک آن تیزو انتهای آن مدور است. دامنه مخالف باد دارای شیب تندتری نسبت به دامنه رو به باد دارد. قسمت پیشانی آن مثلثی با یال‌های تیز و گاهی قوسی شکل است.

 

سیلك: سیلک‌ها از اتصال سیف‌ها و به صورت خطوط موج داری بوجود می‌آید و تشکیل آن بستگی به باد غالب منطقه دارد. شکل کلی آنها دندانه‌دار و مارپیچی است.

 

تپه‌های شنی طولی: تپه‌های شنی طولی که به آنها دون ریسمانی نیز گفته می‌شود، تپه‌های باریکی هستند که به شکل رشته‌های طویل دیده می‌شوند و طول آنها نیز در امتداد جهت باد قرار گرفته است. طول این تپه‌ها گاهی به ٨٠تا ١٠٠کیلومتر و ارتفاع آنها به ٥٠ تا ١٠٠ متر نیز می‌رسد.


تپه‌های شنی عرضی: این نوع تپه‌ها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و جهت باد نیز ثابت است به شکل رشته‌هایی از تپه های شنی که متصل به هم (معمولا از اتصال چند برخان که امتداد آنها عمود بر جهت باد است) تشکیل می‌شوند.


تپه‌های شنی درهم: به تپه‌هایی که به علت تغییر دائمی جهت باد دارای هیچ نوع فرم و شکل شخصی نمی‌باشند اطلاق می‌گردد.

 

قورد یا هرم‌های ماسه‌ای: قوردها نتیجه تجمع برخان‌ها و سیف‌ها هستند. برخان‌ها و سیف‌ها در جهات مختلف به تدریج  به یک نقطه متوجه می‌شوند و در نتیجه، عوامل و موانع گوناگون از پیشرفت آنها جلوگیری می‌نماید، در این حالت تپه‌های ماسه‌ای در اثر بادهای مسلط، تشکیل توده‌ عظیمی را می‌دهد که همان قورد است .ارتفاع این تپه‌ها بلندتر از سایر تپه‌ها است .

 

تپه‌های ستاره‌ای: دارای سطوح لغزشی متعدد هستند که در نتیجه وزش بادهای از چند جهت حاصل شده‌اند. این تپه‌ها عموما دارای یک برجستگی بلند در وسط و سه یا تعداد بیشتری بازوی شعاعی در اطراف هستند.

 

ریپل مارک (Ripple Marke)

ریپل مارک‌ها اشکال موجی هستند که معمولا در سطوح صاف ماسه‌ها بوجود می‌آیند. ریپل مارک در اثر فعالیت امواج آب و یا باد بوجود می‌آید و اغلب در سطح تپه‌های شنی صحراها و یا ماسه‌‌ای کنار دریا تشکیل می‌شوند. اندازه و دامنه و طول ریپل مارک‌ها بستگی به سرعت و شدت باد و یا امواج آب دارد.

 

علت ایجاد ریپل مارک‌ها اختلاف جهش دانه‌ها به هنگام عمل حمل و نقل می‌باشد، زیرا در جهت مقابل باد ذرات ماسه بیشتر تحت اثر قدرت باد قرار می‌گیرد و به حرکت در می‌آیند و در سطح مخالف که دارای شب بیشتری است سقوط می‌کنند. ریپل مارک‌های نامتقارن در مقطع مانند تپه‌های شنی، شکل نامتقارنی دارند. یعنی یک طرف آن دارای شیب کم (Luv) و طرف دیگر دارای شیب بیشتری (Lee) است.

 

لُس(Loess)

یکی دیگر از رسوباتی که بوسیله باد گذاشته می‌شود لس است. لس‌ها از ته نشست موادی که به صورت شناور در باد حمل می‌شوند بوجود می‌آیند. دو نوع لس در طبعیت وجود دارد یکی لس‌های واقعی است که از واکنش‌های یخچالی و حمل باد با رخساره قبل از یخچالی بدست می‌آید و دیگر لس‌های بیابانی که منشاء آنها کاملا مشخص نیست. لس‌های یخچالی از قطعات کوارتزدار زمین‌های یخچالی حاصل و به وسیله جریان‌های رودخانه‌ای _یخچالی به طرف دشت‌های پائین حمل شده‌اند سپس به وسیله وزش بادهای طوفانی به طرف بیرون از پهنه یخی حرکت کرده و رسوبات وسیعی را تولید می‌کند.

 

لس‌ها فاقد لایه‌بندی و سیمان می‌باشند ولی وجود ذرات خیلی ریز و گوشه‌دار در آن موجب چسبندگی دانه‌ها به یکدیگر می‌شود. تا حدی که اگر رسوبات لسی به صورت قائم نیز بریده شوند هیچگونه ریزشی در آنها ایجاد نمی‌شود. رنگ لس‌ها به علت اکسیده شدن کانی‌های آهن‌دار موجود در این رسوبات زرد و یا قهوه‌ای می‌باشد.

 

لس‌ها از ذرات کانی به خصوص كوارتز، فلدسپات، میكا، كلسیت، دولومیت و گاهی اوقات هم مواد رسی تشکیل شده است که اغلب این ذرات گوشه‌دار بوده و قطر آنها بین 03/0 تا 04/0 میلی‌متر است. در اثر تخریب لس، بخصوص سطح خارجی آن، مواد آهکی شسته شده (چون اکثرا لس با آهک دیده می‌شود) و باعث ایجاد اشکال کروی نامنظم (نودول) در لس‌ها می‌شوند که به این اشکال حاصله عروسک‌های لسی یا Loess nudule می‌گویند.

 

نبکا یا تل نباتی

در جاهایی که سطح آب‌های زیرزمینی بالا است و موجب رویش گیاهان شده است، انباشت ماسه در پناه گیاهان انجام می‌گیرد که به صورت نبکا یا تل نباتی ظاهر می‌شود. این پدیده در پناه گیاهان نمک‌دوست و خشکی‌دوستی که توان به دام انداختن ماسه را داشته باشد شکل می‌گیرد و به نام همان گیاه نامیده می‌شود. علاوه بر ماسه‌های روان مواد ریز مانند سیلت و ذرات نمک و گچ می‌توانند به صورت نبکا ظاهرشوند. بزرگ‌ترین نبکا در ایران در مغرب دشت لوت و متراکم‌ترین آنها در دشت جازموریان دیده می‌شود.

 

ورنی صحرا

ورنی پوسته‌ای از ترکیبات آهنی است که در اثر نیروی کاپیلاریته در روی سنگ‌ها ظاهر می‌شود. بواسطه ترکیبات آهن، رنگ آنها تیره است و در اثر عمل سایش باد، صیقلی شده و نهایتا در مقابل باد و ذرات شن و ماسه‌ی همراه آن مقاوم می‌شود. در اثر سایش باد در مناطق خشک قلوه ‌سنگ‌ها را صیقل داده و سطوحی در آنها ایجاد می‌کند که به این قلوه سنگ‌ها ویندکانتر می‌گویند.


:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

زمین لرزه های بزرگ در ایران

ایران كشوری لرزه خیز است. ایران بر روی یكی از دو كمربند بزرگ لرزه خیزی جهان قرار دارد و هر از گاهی زمین لرزه های بزرگی در آن بوقوع می پیوندد.

 

زمین لرزه های متعدد و در مواقعی ویران كننده بارها مناطق مختلف كشور را با خسارات و تلفات سنگینی روبه رو كرده است كه آخرین آنها، زمین لرزه ای بود که در شهرستان بم رخ داد و خسارت و تلفات زیادی در این منطقه به جای گذاشت.

 

این زلزله با جنبا شدن گسل كواترنزی بم و پدید آمدن گسیختگی جدید در بخشهای جنوبی بم - مرتبط با گسل بم- با بزرگای 5/6 ریشتر پس از وقوع چند زلزله كوچك در ساعت 5:26 بامداد روز جمعه 5 دیماه 1383 اتفاق افتاد.

 

زمین لرزه دیگری كه در سال 79 و در دو استان زنجان و قزوین با قدرت 2/5 در مقیاس ریشتر به وقوع پیوست، مناطق طارم، خدابنده، ابهر، خرمدره و سلطانیه و همچنین بویین زهرا را لرزاند و خسارت ها و تلفاتی به بار آورد. بیش از 500 نفر بر اثر وقوع این زمین لرزه كشته شدند.

 

بزرگترین زمین لرزه ای كه در سالهای اخیر در ایران به وقوع پیوست مربوط به 31 خرداد  1369 در استان های گیلان و زنجان با قدرت 3/7 در مقیاس ریشتر بود. این زمین لرزه بیش از 40 هزار كشته برجای گذاشت.

 

تمام این زلزله ها در عرض چند ثانیه شهرها و روستاهای زیادی را ویران كردند. این در حالی است كه دیگر كشورهای منطقه مانند، تركیه، سوریه، ارمنستان و یا افغانستان نیز به دلیل قرار گرفتن در این خط زلزله با تعداد بی شماری از این قبیل زمین لرزه ها رو به رو هستند.

 

دانشمندان گفته‌اند كه دلیل این پدیده در بستر اقیانوسها كه نشانه های حركت شبه قاره هند به سمت قاره های آسیا و اروپا را آشكار می سازد، نهفته است.

 

قاره هند از 30 میلیون سال گذشته با سرعتی معادل 10 سانتی متر در سال به سمت قاره های اروپا و آسیا حركت كرده است و در زمان حاضر این سرعت به 5 سانتی متر در سال كاهش پیدا كرده است.

فهرستی از زمان و میزان قربانیان چند نمونه از زمین لرزه های به وقوع پیوسته در ایران در ذیل به طور خلاصه ارائه می شود :

-  سپتامبر 1962 (شهریور / مهر 1341) 11 هزار تن كشته و 200 روستا در غرب تهران ویران شد.

-  اوت 1968 (مرداد / شهریور 1347) حدود 10 هزار تن در استان خراسان جان سپردند.

-  آوریل 1972‌ (فروردین / اردیبهشت 1351) پنج هزار و 44 تن در جنوب كشور كشته شدند.

-  سپتامبر 1978 (شهریور / مهر 1357) 25 هزار تن در شرق ایران كشته شدند.

-  21 ژوئن 1990 (31 خرداد 1369) حدود 40 هزار تن در شهر رودبار در شمال كشور كشته شدند.

-  28 فوریه 1997 (10 اسفند 1375) حدود یك هزار و 100 تن در اردبیل كشته شدند، بزرگی آن زمین لرزه، 5/5 درجه در مقیاس ریشتر بود.

-  10 مه 1997 (20 اردیبهشت 1375) یك هزار و 613 تن در بیرجند بر اثر زمین لرزه با بزرگی 1/7 درجه در مقیاس ریشتر، جان باختند.

 

به گفته كارشناسان امور شهری مقاوم سازی ساختمان ها و تقویت سازه های ساختمانی در امور شهرسازی و احداث بنا در شهرها و استفاده مناسب از تحقیقات در حوزه زمین شناسی و اقلیمی از جمله مولفه های بسیار مهمی است كه در كاهش خسارت و تلفات زمین لرزه هایی از این دست می تواند نقش مهمی داشته باشد. این واقعیت كه ایران در كمربند زلزله جهانی قرار دارد و استفاده از تجربیات دیگر كشورهای زلزله خیز و موفق در ساماندهی به امور شهری و مقاوم سازی شهرها در مناطق زلزله خیز بیش از گذشته احساس می شود.

 

به گفته رییس مركز تحقیقات ساختمان و مسكن، تا پایان سال 1386 مساله استاندارد اجباری مصالح ساختمانی در سطح كشور به مورد اجرا گذاشته می‌شود كه این امر پیامد زلزله بم است.

زمین لرزه  در نقاط دیگر دنیا

زمین لرزه ای كه سه شنبه شب در آب های سواحل تایوان بوقوع پیوست، بزرگترین زلزله طی یكصد سال اخیر در آبهای جنوب غربی این جزیره به شمار می آید.

 

بزرگی این زمین لرزه 2/7 ریشتر بود كه در ساعت 20 و 26 دقیقه مناطقی از جنوب تایوان و چین را لرزاند. و تنها دو نفر کشته شدند و 42 تن نیز زخمی شدند.

 

گفته می شود قدرت این زمین لرزه معادل انفجار شش بمب اتمی است كه در عمق 22 كیلومتری زمین بوقوع پیوسته است.

 

مركز اصلی زلزله حدود بیست و سه كیلومتری سواحل، هنگوكان، در حاشیه جنوبی تایوان و بیست و دو كیلومتری زیر دریا، گزارش شده است.

 

در این حال مؤسسه لرزه نگاری ژاپن اعلام كرده بود كه در پی این زمین لرزه در جنوب تایوان یك موج سونامی به ارتفاع یك متر به سوی ساحل شرقی فیلیپین در حركت است اما مقامات فیلیپین اعلام كردند كه تاكنون سونامی به سواحل این كشور نرسیده است و احتمال رسیدن این امواج را ضعیف دانستند.

 

تایوان در كمربند زمین لرزه قرار گرفته است و 85 درصد زمین لرزه های جهان در این منطقه روی می دهد.

حالا تلفات زمین لرزه در این کشور را با ایران مقایسه کنید...

 

 



:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

  

 

 

 

نام انگلیسی:  parishan (famour) wetland    

نام فارسی :  تالاب  پریشان (فامور) 

 

 

موقعیت جغرافیایی

زمین شناسی تالاب پریشان - عباسعلی دهقانی

 

تشکیلات زمین شناسی منطقه کازرون و تالاب پریشان:
تشکیلات دوران چهارم (Quaternery)
رسوبات دوران چهارم که قسمت اعظم منطقه کازرون و حوضه تالاب پریشان را شامل می شود سه نوع رسوبات زیر را تشکیل داده.
الف:رسوبات دامنه ای Pediment
ب:رسوبات آبرفتی alluvium
ج:دریاچه ای Lake de posit
رسوبات تالاب انواع رسوبات مارنی و دانه ریز می باشد رسوبات از ته نشست های آواری (detrete) مخلوط با رسوبات نمکی تالاب تشکیل شده است.
رخنمون رسوبات مذکور نتیجه عقب نشینی آب تالاب بوده و با شیب بسیار کم ظاهر شده که اصطلاحاً کفه نامیده می شود.
حدود رسوبات تالابی و اثر آب تالاب بر روی مناطق مجاور نشان دهنده گسترش وسیع تر تالاب در گذشته می باشد.
رسوبات دوران دوم و سوم زمین شناسی:
رسوبات دوره پلیوسن که با رخساره (faciec ) کنگومرا در ناحیه کازرون ظاهر می شود، بختیاری نام گرفته است.کنگومرای بختیاری به صورت دگر شیب زاویه ای (uncofoumit) بروی سری های قدیمی بخصوص سری میوسن (سری فارسی) قرار می گرد.
کنگومرای بختیاری در دشت کازرون و جنوب و غرب تالاب پریشان از دو سری متفاوت بنام های زیر تشکیل شده است:
سری بختیاری فوقانی Upper bakhtiari
سری بختیاری تحتانی Lower bakhtiari
تشکیلات میوسن (Miocen) یا سری فارسی
رسوبات دوره میوسن که در جنوب ایران سری فارس نام گرفته از رسوبات آواری و تبخیری (evaporate) است که گذرهایی از رسوبات همراه با فسیل در آن مشاهده می گردد.
سری غیر قابل نفوذ فارس سنگ کف اصلی رسوبات دوران چهارم را در دشت کازرون فرورفتگی کازرون و تالاب پریشان را بوجود آورده است.
تشکیلات میوسن از نظر چینه شناسی
الف:تشکیلات آغاجاری (فارس بالائی) agajari formation
ب: تشکیلات میشان (فارس میانی) mishan formation
ج: تشکیلات گچساران (فارس زیرین) gachsaran formation
- تشکیلات آغاجاری
در نواحی جنوبی تالاب پریشان بیرون زدگی دارند و رنگ آنها در قسمت های فوقانی بطور کلی روشن و در ردیف رنگ های خاکستری متمایل به زرد خاکستری می باشد در صورتی که لایه های زیرین با رنگ های تند گروه قرمز ظاهر می شود فسیل ها بیشتر از صدف نرم تنان آب شیرین بوده و ندرتاً رسوبات دریایی در آن دیده می شود.
- تشکیلات میشان
در قسمت هایی از نواحی جنوبی تالاب پریشان رخنمون داشته است.
- تشکیلات گچساران
در نواحی جنوب غربی تالاب پریشان و مغرب شهر کازرون بین دهکده های دریس و فتح آبادی دیده می شود.
تشکیلات آسماری یا رسوبات آهکی یا اولیگوسن – میوسن
تشکیلات آهکی آسماری از اولیگوسن بالایی شروع و به میوسن زیرین ختم می شود.در منطقه کازرون رخساره آهکی مذبور کاملاً مشخص بوده و ضخامت آن در حدود 170 متر می باشد.


این تشکیلات از نظر مورفولوژی کاملاً مشخص بوده و از نوع آهک های توده ای و سخت می باشد این طبقات آهکی ارتفاعات مهم منطقه کازرون را به وجود آورده و اکثر خطوط تقسیم جریان ها سطحی از آن می گذرد.
تشکیلات آهکی آسماری به علت دارا بودن فضاهای داخلی که در اثر انحلال کربنات کلسیم به وجود آمده همچنین درزها و شکاف های فراوانی دارای مشخصات بسیار مناسب مخزنی برای آبهای زیرزمینی می باشد.وجود چشمه های دامنه ارتفاعات شمالی دریاچه در رسوبات آهکی با آبدهی قابل ملاحظه موید این نظر می باشد.از آنجا که فرسایش یا عوامل تکتونیکی مارنها رائوسن را ظاهر نموده آهک آسماری را به شکل پرتگاه هایی (sc a rment) در بالای آن نمودار است.


تشکیلات پابده Pabdeh formation یا سری ائوسن – الیگوسن
تشکیلات پابده شامل پلئوسن – ائوسن و الیگوسن زیرین می باشد در ناحیه کازرون قسمت بالایی آن از رسوبات مارنی که بین آنها لایه های کم ضخامت آهک بارز می باشد تشکیل شده است و در قسمت های پایین تر مارن و مارن های آهکی به وجود آورنده این سری می باشند.این تشکیلات در دامنه پرتگاه های آهک آسماری در شمال تالاب پریشان و شمال شهر کازرون رخنمون داشته و شیب ملایمی را در دامنه های شکستگی های آسماری روجود می آورد.
تشکیلات کرتاسه میانی و فوقانی
رسوبات کوتاسه فوقانی در ناحیه کازرون ضخامت چندانی نداشته و اغلب در زیر واریزه ها پنهان است جنس آن از آهک های مارنی بوده و به نام تشکیلات گورپی معروف است.در شمال شرق کازرون و تالاب پریشان این تشکیلات بیرون زدگی دارد.آهک کرتاسه میانی نیز دارای درز و شکاف بوده و به احتمال قوی آبدار می باشند.


منشاء و چگونگی شکل گیری تالاب پریشان
چاله اغلب دریاچه های بزرگ دنیا منشاء تکتونیکی (زمین ساختی)دارد.
دریاچه مازندران که وسعت آن از بعضی دریاچه های داخلی هم بزرگتر است در اثر حرکات خشکی زائی ایجاد شده است این دریاچه و دریاچه آرال در شرق آن بقایایی دریاهای قدیمی هستند که پس از تحولات سرانجام در دوران چهارم زمین شناسی به شکل کنونی درآمده اند.
همانطور که در مبحث زمین شناسی مشخص گردیده تالاب پریشان و بطور کلی منطقه کازرون در ناودیس واقع شده است که قسمت بزرگی از آن را رسوبات دوران چهارم پر کرده است.


با توجه به اینکه ناودیس ها و تاقدیس ها پدیده هایی هستند که در اثر حرکات کوه زائی تکتونیک ایجاد شده اند بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که چاله تالاب پریشان منشاء تکتونیکی (زمین ساختی) دارد.
از طرف دیگر می دانیم که تالاب پریشان در منطقه چین های کوهپایه (foothills) زاگرس واقع شده است چین خوردگی های مزبور تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده است از اواخر دوران دوم شروع به اواخر دوران سوم (اوائل دوران چهارم) ختم می شود.خط الراس این کوهها با محور تاقدیس ها غالباً منطبق بوده و هماهنگی وضع مورفولوژی و توپوگرافی را با چین خوردگی های طبقات زمین ظاهر می سازد به طوری که شیب اصلی منطقه کازرون بدون در نظر گرفتن برجستگی های محلی از حوضه آبریز تالاب پریشان به طرف رودخانه شاپور یعنی از جنوب شرق به طرف شمال غرب می باشد.لازم به یادآوری است که شیب خط الراس کوه ها معکوس بوده و جهت آن از شمال غربی به طرف جنوب شرقی می باشد.دشت کازرون و تالاب پریشان با مساحت تقریبی 400 کیلومتر مربع با تپه های متعددی از سری های قدیمی قطع می گردد که نوسانات موقتی در شیب ایجاد می کند.
تپه های شمال غربی دریاچه گسترش آب های سطحی را محدود کرده و از دشت کازرون مجزا می نماید.با توجه به اینکه خط الراس کوه ها حوضه دشت کازرون و تالاب پریشان دارای جهت شمال غربی جنوب شرقی می باشد تقریباً با چین خوردگی های طبقات زمین منطبق می شود.مع الوصف با توجه به دلائل ذکر شده می توان چنین نتیجه گرفت که چون تالاب پریشان در ناودیس قرار گرفته که رسوبات دوران چهارم زمین شناسی قسمت اعظم این ناودیس ها را پوشانده است و از طرفی این تالاب در منطقه چین های کوهپایه زاگرس واقع شده است.بنابراین این چین ها تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده و از اواخر دوره دوم شروع و به آخر دوره سوم (اوائل دوره چهارم)ختم شده است.در نتیجه تالاب مزبور در اثر حرکات کوه زایی و تکتونیک (زمین ساختی) ایجاد شده است حال که مشخص شد چاله تالاب پریشان حاصل حرکات کوه زائی و زمین ساختی بوده است،باید ببینیم سیر تکوین و چگونگی تشکیل آن به چه صورت بوده است.آنچه مسلم است، این است که برای تشکیل یک دریاچه یا تالاب دو عامل ضرورت دارد.یکی وجود چاله که از هر طرف محصور باشد و دیگری وجود آب به اندازه کافی که در چاله جمع آوری شود.


شکل سواحل تالاب و عوامل موثر در تغییر شکل آن
به طور کلی مورفولوژی سواحل تالاب پریشان یکنواخت نبوده و در جهات مختلف فرم و شکل بخصوصی دارد و از جهات مختلف با هم فرق دارند و در شمال و شمال شرقی ساحل تالاب بصورت ارتفاعات صخره است که جهت آن ها از شمال غرب به جنوب شرق می باشد.برخلاف سواحل شمال و شمال شرقی در جنوب و جنوب غربی ساحل تالاب را زمین هایی ست و هم مرز با اراضی کشاورزی تشکیل می دهد.


بخش اعظم سواحل را پوشش گیاهان آبزی به صورت نواری پوشانده در برخی نقاط شمال و شمال شرقی ساق سنگ ها مستقیماً با آب در تماس می باشد.یکی از عوامل مهم که در تغییر شکل سواحل دریاچه ها و دریاها موثر می باشد اثرات برخورد امواج و جریان های آبی است در سواحل تالاب پریشان به علت سابقه طولانی رویش پوشش گیاهی تاثیرات جریانات آبی بسیار کم بوده بخصوص این که این تالاب دارای امواج قابل ملاحظه نمی باشد.
در بخش هایی از سواحل سنگ ی شمال و شمال شرق تالاب خلل و فرج های دیده می شود که ناشی از انحلال سنگ های آهکی توسط اسید کربنیک که با بارش باران به وجود می آید می باشد.
ضمناً امواج ملایمی که در جریان آبی پدید می آید در سواحل شمال و شمال شرق اثر فرسایشی دارد که به صورت حفره های کوچک و بزرگ محسوس می باشد.


با توجه به این که ارتفاعات اطراف تالاب را طبقات آهکی مارلی تشکیل می دهد،زمینه جهت تاثیر عوامل فرسایش ناشی از انحلال مواد آهکی فراهم می باشد.یکی از عوامل تغییر شکل در سواحل تالاب نفوذ آب در طبقات آهکی می باشد که همین انحلال موجب افزایش تدریجی فرسایش و تخریب آن می گردد.


توپوگرافی کف تالاب
آگاهی از شکل ناهمواری های کف دریاچه ها عمدتاً از طریق نشقه برداری صورت می گیرد. پس از عملیات نقشه برداری برای نمایش شکل ناهمواری ها از منحنی های هم ژرفا استفاده می شود. در دریاچه های کوچک فاصله خطوط منحنی هم ژرفا را 2-1 متر و در دریاچه های بزرگ 10-5 متر در نظر می گیرند.با توجه به تصویر ماهواره ای لندست تالاب،وضعیت توپوگرافی آن چنین است.در نواحی شمال و شمال شرقی یعنی نواحی که سواحل تالاب به ارتفاعات منتهی می شود، رنگ آبی تیره دارند.هرچه از طرف شمال و شمال شرقی بطرف جنوب و جنوب غربی آن برویم، رنگ آب از آبی تیره به آبی باز و کم رنگ تغییر می یابد.بنابراین در نواحی شمال و شمال شرقی، تالاب دارای بیشترین عمق یعنی حدود 5 متر می باشد.حال هرچه بطرف جنوب و جنوب غربی حرکت کنیم از عمق آن کاسته شده و شیب آن ملایم تر خواهد شد.حداکثر گسترش تالاب در فصول پرآبی هم در این نواحی صورت می گیرد.

 



:: بازدید از این مطلب : 475
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد